دقیقاً هفتصد سال پیش در چنین روزی و چنین ساعتی یعنی بعد از ظهرِ جمعه بیست و دوم جمادی الاولِ سال 758 هجری قمری امیر جلالالدین ابواسحاق اینجو به اشارتِ امیرمبارزالدین در میدان سعادت شیراز گردن زده شد. حافظ را با وی دوستی بوده است و این بیت معروف
راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود
را به یاد وی سروده است. فیروزه بواسحاقی علاوه بر شیخ ابواسحاق اینجو، به
نقبِ ابواسحاق در معدنِ معروف فیروزهی نیشابور واقع در روستای «معدن»
اشاره دارد که یکی از خالصترین و زیباترین فیروزههای جهان از آنجا
استخراج میشده است (البته نمیدانم از کی این نقب بدین نام خوانده شده
است). حافظ در شعری ماده تاریخ مرگ بواسحاق را چنین آورده است:
«بلبل» و «سرو» و «سمن» «یاسمن» و «لاله» و «گل»
هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
خسرو روی زمین غوث زمان بواسحاق
که به مه طلعت او نازد و خندد بر گل
جمعه بیست و دوم ماه جمادی الاول
در پسین بود که پیوسته شد از جزو به کل
بلبل و سرو و سمن و یاسمن و لاله و گل را اگر با هم به حساب جمل جمع بزنید
عدد 757 به دست میآید که یک سال با سال واقعی مرگ بواسحاق تفاوت دارد.
عدهای چون عبدالحسین نوائی، حاشیهنویس تاریخ آلمظفر، پس از بررسیهای
تاریخی نادقیق، حافظ را به مسامحهکاری متهم میکند و چنین ادعا میکند که
حافظ نخواسته است مادّه تاریخی زیبای خود را برای یک سال از دست بدهد و سپس
اضافه میکند که چنین کاری در بین شعرا مرسوم است (ص 150). این اشتباهات و
عدم دقتها در «دانشنامه بزرگ اسلامی» نیز وجود دارد. نخستین بار مهدی
صدری بود که اهمیتِ واژهی «پسین» در مصرعِ آخر را کشف میکند. از طریق کتب
تاریخی میدانیم که امیر بواسحاق را پنجشنبه به شیراز میآورند اما وی را
به دلایل امنیتی نمیکشند و صبر میکنند تا بعد از نماز جمعه همان هفته.
مهدی صدری اشاره میکند که کلمهی پسین علاوه بر نماز عصر یک معنای دیگر هم
دارد و آن این است که حافظ با این واژه از مخاطب میخواهد که به مجموع
اجزاء آن ماده تاریخی مصرع اول، یعنی عدد 757 ، یک سال دیگر را هم اضافه
کند که به سال 758 برسد و تنها آن زمان است که از جزء به کل میرسد همان
گونه که امیر بواسحاق رسید. محاسبات تقویمی من هم مؤیدِ اجتهادِ مهدی صدری
است. یعنی ابواسحاق روز جمعه سیام اردیبهشت ماه سال 736 خورشیدی برابر با
بیست و دوم جمادیالاول سال 758 قمری توسط پسر کوچک امیر حاج ضرّاب گردن
زده شد. ماده تاریخی دیگری هم درباره مرگ ابواسحاق هست منسوب به حافظ که در
نسخ معتبر دیوان وی نیست ولی مثلا در «مطلع سعدین» یا برخی چاپهای دیوان
آمده است که در آن سال صحیح است (758) اما روز آن صحیح نیست (روز بیست و
یکم) و به نظر من مخدوش است:
به روز کاف و الف، از جمادی الاولی
به سال ذال و دگر نون و حا، علیالاطلاق
خدایگان سلاطین مشرق و مغرب
خدیو کشور عفو و کرم به استحقاق
سپهر حلم و حیا، آفتاب جاه و جلال
جمال دنیی و دین، شاه شیخ ابواسحق
میان عرصه میدان خود، به تیغ عدو
نهاد بر دل احباب خویش، داغ فراق